محمود حسن زاده
مقدمه
بسيارى از انديشه ورزان، عصر كنونى را عصر اطلاعات نام گذاشته اند و به دنبال آن جامعهاى را كه در عصره علم و پويايى، پيشتاز مى دانند كه كه اساساً از دو عنصر اطلاعات و اطلاع رسانى برخوردار باشد. و جامعه اى مى تواند موّفق باشد كه از دو عنصر به شايستگى بهره مند گردد. و بدون هر يك، قطعاً آن جامعه با نارسايى هاى سختى رو به رو خواهد شد. و اين هم به دليل نبود اطلاعات و يا در اختيار نداشتن دانش اطلاع رسانى است كه هر يك مى تواند جامعه اى را به بحران يا واپس گرايى بكشاند.
مفهوم اطلاع رسانى
اصطلاح اطلاع رسانى مركب از دو كلمه اطلاع و رسانى است. اطلاع در لغت به معناى معلومات و دانش آمده است؛ اميا با كمى تأمل مىتوان به تفاوت بين اطلاعات و معلومات دست يافت. معلوما نسبت به ذهنيات اطلاق دارد؛ يعنى مطلق آن چه كه در ذهن است. و حال آن كه اصطلاح اطلاعات مفيد به مفاهيم و معلوماتى است كه ارزش شناساندن و اطلاع دادن را دارند؛ و به عبارت ديگر، معلومات كليدى و محورى و قابل اطلاع دادن.
امّا جزء دوم و رسانى به معناى رسانيدن آمده است.
با توجه به تحليل نحوى اطلاعرسانى به تعريف اصطلاحى آن خواهيم پرداخت. اطلاعرسانى به معناى "مناسب سازى اشاعه اطلاعات" و در تعريف ديگر به معناى "دانشى كه درباره كيفيت و- P} عباس حرى، مرورى بر اطلاعات و اطلاع رسانى ص64 ناشر كتابخانه س اول{P .1372 كاربرد اطلاعات، نيروهاى حاكم بر جريان اطلاعات و همه ابزارهاى آماده سازى اطلاعات براى دسترسى و استفاده مطلوب تحقيق مىكند" است.
- P} محمدباقر مقدم، در آمدى بر ردهبندى علوم ص47 ناشر كتابخانه آيتالله مرعشى سال1373 چاپ اول.{P تعريفهاى ياد شده، به عملكردهاى علم اطلاعرسانى نظر دارد و تعريفى منطقى از اطلاع رسانى به ما ارائه نمىدهد. در عين حال، اين تعريفها حاوى نكات مهمى هستند كه عبارتاند از:
الف: اطلاع رسانى علمى آلى است.
ب:غايت در اين علم دسترسى راحت و دقيق به اطلاعات مىباشد.
علم اطلاعرسانى از جمله علومى هست كه شباهت بسيارى به علم منطق دارد "با فرض لازم دانستن موضوع براى علم" چه در موضوع و چه در غايت و چه در نوع، علم اطلاع رسانى، چنان كه بيان شد، از جمله علوم آلى به شمار مىآيد همانند علم منطق، موضوع علم منطق معلومات تصورى و تصديقى. و موضوع علم اطلاع رسانى، اطلاعات است كه در واقع همان معلومات تصورى و تصديقى قابل ارائه و مهم هست؛ پس علم اطلاعرسانى، علم چگونه دست يافتن به اطلاعات است به اين صورت كه چگونه مى توان از اطلاعات موجود به اطلاعات ناشناخته رسيد.
نتيجه، اين مى شود كه فلسفه وجودى علم اطلاع رسانى، دست يابى آسان به اطلاعات است. و اين امر متوقف به دو عنصر الف: مناسب سازى مطلوب اطلاعات ب: سرعت لازم براى رسيدن به اطلاعات بنابراين، شيوهاى در علم اطلاع رسانى مقبول است كه اين دو اصل را رعايت كند.
ضرورت پرداختن به علم اطلاع رسانى
با توضيحات ارائه شده تا حدّى ضرورت پرداختن به علم اطلاعرسانى روشن شد؛ خصوصاً گسترده علوم به قدرى هست كه ديگر فرصت پرادختن به همه و حتّى بعضى از آنها امكانپذير نيست. زمان و دقت در عصر كنونى از آن چنان اهميتى برخوردار گرديده كه ملتهايى هر چند با اطلاعات غنى و بالا با نداشتن علم اطلاع رسانى محكوم به فنا هستند.
و اين مهم در دنياى كنونى به روشنى ديده مىشود.
دنياى اسلام با آن همه ذخيره اطلاعاتى نتوانسته است به نحو بايسته خود را مطرح كند. و اين، به دليل اهتمام نداشتن به اين علم حيات بخش است؛ خصوصا اين خلأ در حوزههاى علمى قابل حس است. به اميد روزى كه در حوزههاى علميه به اين امر بيش از پيش بها داده شود. البته چند سالى است مركز مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى حوزه علميه قم به كوشش افراد كارشناس به اين مهم پرداخته كه انصافاً كارهاى بزرگى در حوزههاى دينى از جمله فلسفه، كلام و اصول انجام شده و به پايان رسيده و هم چنين در حوزه فقه، اخلاق و حديث كار هنوز به اتمام نرسيده است. در هر حال، اين زحمات آيندهاى روشن را به اهل علم و خرد نويد مىدهد.
فصل اول:
شيوههاى اطلاع رسانى
اطلاع رسانى از آن رو كه علمى كاربردى و تجربى است شيوههاى گوناگونى براى نيل به آن ابداع شده است كه به اختصار به مهمترين آنها اشاره مىشود:
الف: چكيدهنويسى
يكى از روشهاى اطلاعرسانى، چكيده نويسى است. از چكيده، تعريفهاى گوناگونى شده كه به چند تعريف بسنده مىشود "چكيده، خلاصهاى است دقيق و صحيح از يك نوشته كه ممكن است شامل فشرفه تمام مطلب مهم يا فشرده قسمتهاى ويژه يا فهرستى از محتواى نوشته آن باشد" و يا- P} جنيفر راولى، نمايه سازى و چكيده نويسى ص19 ناشر، سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى ت نشر1374 چاپ اول.{P در تعريفى ديگر "چكيده نويسى ارائه خلاصه فشرده و نكات اصلى مدرك است و بايد طورى تنظيم شود كه استفاده كننده بتواند و تصميم بگيرد كه به اصل مدرك رجوع كند يا خير".
- P} على بخشى، نمايه سازى همارا ص1 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايرانى س نشر{P .1372 هر گاه روى تعريفهاى داده شده دقت شود. در آن چند ويژگى برجسته به چشم مىخورد: الف) يك چكيده بايد مختصر و تا حد امكان از كلمات كمترى تشكيل شده باشد؛ ب) بايد نكات اصلى و محورى مورد توجه قرار گيرد؛ ج) مطالب بايد با مطالب مدرك تطبيق داشته باشد؛ بنابراين، مراجعه كننده با رجوع به چكيدهها مىتواند مطلب مورد نظر خود را پيدا كند و از اتلاف وقت جلوگيرى كند.
ب: ردهبندى
دومين شيوه، ردهبندى است كه نخست مفهوم لغوى و اصطلاحى آن بررسى مىشود. رده در لغت به معناى دستهها و گروههاى متمايز از يك ديگر آمده؛ اما در اصطلاح تعريفهاى گوناگونى دارد كه به اختصار بعضى از آنها بيان مىشود: "گروهى كه داراى ويژگىهاى يكسان باشند رده ناميده مىشود" و در تعريف ديگر "ردهنبدى به معناى مرتبسازى و تنظيم اشيا (عينيات) يا افكار- P} محمدباقر مقدم، در آمدى بر ردهبندى علوم ص38 ناشر كتابخانه آيتالله مرعشى سال نشر1373 چاپ اول. {P (ذهنيات) بر اساس مابه الاشتراكات و مابه الامتيازات ذاتى يا صفاتى..." و يا در تعريف ديگر آمده- P} همان ص {P .40 "ردهبندى عبارت از قرار دادن چيزهاى شبيه در كنار يك ديگر".
- P} پاولين آترتون، مبانى نظامهاى خدمات اطلاعات ص286 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر{P .1373 از مهمترين و مشهورترين ردهبندىها مىتوان به ردهبندى ديويى اشاره كرد. ايشان علوم را به ده رده تقسيم كرده و بعد از آن هر رده را به ده رده ديگر. به همين ترتيب و علت به ردهبندى دهدهى شهرت گرفته است؛ بنابراين، مراجعه كننده هر رده انتخابى را كه مىبيند مىتواند مفاهيم و يا كتاب مورد نظر خود را پيدا و از اتلاف وقت جلوگيرى كند.
ج: نمايهسازى
يكى ديگر از روشهاى اطلاع رسانى، روش نمايه سازى است. نمايه در لغت به معناى شكل و نمايش آمده و در اصطلاح به معناى "توصيف محتوايى اطلاعاتى مدرك در قالب واژهها" و در- P} على آقابخشى، نمايه سازى همارا ص1 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر{P .1372 تعريف ديگر "فرايند شناخت و تعيين نشانهها و توصيفگرها، سر عنوانهاى يك مدرك اطلاق مىشود كه محتواى موضوع آن را مشخص كرده و نمايه شده به بازيابى مطالب اطلاعات معين كمك مىكند" و يا اين كه "نمايه سازى عبارت از يك رشته محلهاى دستيابى سازمان يافته كه استفاده- P} پاولين آترتون، مبانى نظامها و خدمات اطلاعات ص296 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر{P .1373 كننده را از اطلاعات معلوم به اطلاعات اضافى ناشناخته راهنمايى مىكند".
- P} جنيفر راولى، نمايه سازى و چكيده نويسى ص84 ناشر سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى نشر1374 چاپ اول.{P در يك مقايسه مىتوان گفت كه بين اين سه شيوه نقاط مشترك اختلافى وجود دارد كه در پى مىآيد:
نقاط مشترك
الف: توجه به مفاهيم محدورى و مهم در اين سه شيوه يك اصل است، چرا كه هم نمايه ساز به دنبال نماياندن مطالب اطلاعاتى است و هم چكيده نويس به دنبال خلاصه كردن مطالب و مفاهيم محورى است و هم ردهبند، ردهبندى مفاهيم محورى پى مىگيرد.
ب: دورى از چيزهاى حشو و مفاهيم غير ضرورى از ديگر نكات مشترك اين سه شيوه است؛ چرا كه هم نمايه ساز فقط نكات مهم را مىنماياند و هم رده بند فقط مفاهيم مهم را ردهبندى مىكند و هم چكيدهنويس از مفاهيم غير ضرورى و الفاظ اضافى پرهيز دارد.
ج: سرعت در بازيابى اطلاعات، يك اصل ديگر براى اين سه شيوه است چون هر سه اين روشها، جوياى بازيابى دقيق و سريع هستند.
نقاط ممتاز
نگاه يك چكيدهنويس، به اطلاعات مدرك چكيده شده است؛ و به عبارت ديگر، يك چكيدهنويس اطلاعات و مفاهيم مفيد به مدرك را دنبال مىكند. و شخص جوينده با يك دسته اطلاعات چكيده شده مواجه مىشود و با انتخاب آنها مىتواند به مطالب مدرك دست پيدا كند و قدرت انتخاب او محدود به مدرك چكيده شده است؛ پس اطلاعرسانى تا حدّ مدرك چكيده شده است.
اميا نگاه يك ردهبند دقيقاً مقابل چكيدهنويس است به اين معنا كه ردهبند به مفاهيم به شكلى كاملاً استقلالى و انتزاعى نگاه مىكند تا بتواند به يك رده بندى دست پيدا كند؛ به همين علت نگاه او به مدرك صرفاً براى قرار دادن مفاهيم مدرك در يكى از طبقات به نحو خيلى كلى است و ديگر همانند يك چكيدهنويس در قيد مدرك نيست تا ناچار باشد جزئيات را مورد توجه قرار دهد؛ و به همين علت، شويه ردهبندى، مورد توجه كتابخانهها قرار گرفته است و مدارك را به وسيله اين شيوه طبقهبندى مىكنند؛ البته در خصوص ردهبندى، اين مطلب قابل ذكر است كه هدف از ردهبندى را منحصر در طبقهبندى مدارك كردن اشتباه است بلكه بايد گرفت چيزى كه بيشتر مورد توجه كتابداران قرار گرفته است، چنان كه بعضى از مؤلفان قائل هستند كه اين انحصار اشتباه است.
- P} على آقا بخشى، نمايهسازى همارا ص1 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر{P .1372 اما نگاه يك نمايهساز هم به مفاهيم است و هم به مدارك، يه اين صورت كه نمايهساز هم نگاه استقلالى و موضوعى به مفاهيم دارد، امّا نه فقط يك نگاه كلى و مىتواند به مفاهيم جزئى هم به عنوان يك موضوع نگاه كند، البته به شكل كاملاً مستقل از مدرك؛ بنابراين، مفاهيم جزئى مثل مفاهيم جزئى چكيدهنويسى مىتواند براى يك نمايهساز مهم باشد و حتى روش چكيدهنويسى را مىتواند براى نمايهسازى به كار گيرد، امّا تنها راه براى نمايهساز نيست.
و چكيدهنويس و ردهبندى مىتوانند يك نوع نمايه باشند؛ امّا قطعاً تمام نمايه به اين شيوهها خلاصه نمىشود و اساساً يك نمايه ساز براى رسيدن به اطلاعات مجهول به دنبال توصيف اطلاعات است كه براى اين منظور از شيوههاى ردهبندى و چكيدهنويسى هم استفاده مىشود. البته در بحث نمايهسازى به اين مطلب به طور مفصل خواهيم پرداخت.
بنابراين، بايد به نمايهسازى به عنوان كاملترين شيوه در اطلاع رسانى نگاهى عميقتر كنيم؛ به همين علت به اين شيوه به طور مفصل خواهيم پرداخت.
وقتى در اصل نمايه سازى دقت مىكنيم در مىيابيم كه يك نمايه ساز ابتدا بايد مدرك را خوب درك و آن را تحليل كند و با توجه به نياز هر مجموعهاى به موضوعهاى فرعى بپردازد؛ بنابراين، حتماً نبايد يك نمايه ساز همانند چكيدهنويس به جزئيات هم توجه كند. در حقيقت چكيدهنويس و چكيدهها نوعى نمايه هستند. بعد از اين مرحله دو حالت وجود دارد يا نمايه ساز اصطلاحاتى را كه قبلاً تهيه شده براى نمايش مطالب به كار مىبرد و يا اين كه از هر واژهاى كه بتواند اطلاعات را نمايش بدهد استفاده مىكند و يا اين كه از همان اصطلاحات در مدرك بهره مىگيرد "اين بحث در مبحث زبانهاى نمايهسازى مطرح است كه به آن خواهيم پرداخت". پس توجه نمايه ساز به موضوعات مدرك است و با توصيف، آنها را نمايش مىدهد؛ و يا به عبارت ديگر، نمايه ساز به دنبال موضوعهاى مدرك و ميان آنها در قالبى فشرده است. پس زبان نمايهسازى يكى از اصول مهم به شمار مىآيد.
زبانهاى نمايه سازى
چنان كه قبلاً گفته شد زبان به عنوان وسيلهاى براى انتقال مفاهيم و يكى از ابزارهابسيار مهم در اطلاع رسانى مطرح است چرا كه اين مبحث هم با بحث بازيابى اطلاعات ارتباط تنگاتنگ دارد و هم با بحث مهم اصطلاحنامه ارتباط دارد. در بعضى از تعريفها آمده: "زبان نمايهسازى زبانى است كه براى توصيف موضوع يا ساير جنبههاى اطلاعات يا مدارك در نمايه به كار مىرود" و يا تعريف ديگر- P} جنيفر راولى، نمايهسازى و چكيدهنويسى ص91 ناشر سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى نشر1374 چاپ اول.{P مىگويد "زبان نمايهسازى به زبان ساختگى و قرار دادى اطلاق مىشود كه براى مقاصد نمايهسازى به ويژه قابليت بازيابى اطلاعات و مدارك به كار گرفته مىشود".
- P} على آقابخشى، نمايهسازى همارا ص9 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر{P .1372 زبان نمايهسازى را به دو دسته تقسيم كردهاند:
الف: زبان آزاد
نمايهسازى به زبان آزاد، شيوهاى است كه در آن نمايهساز آزاد است از هر واژهاى كه بتواند اطلاعات مدرك را برساند، كمك بگيرد، خواه اين واژهها در مدرك باشد و يا خير.
- P} جنيفر راولى، نمايه سازى و چكيده نويسى ص93 ناشر سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى نشر1374 چاپ اول.{P بنابراين، نمايه ساز در اين شيوه صرفا يك انتخاب كننده نيست بلكه در حدّ يك واضع اعتبار كننده هست. حال، اگر واژهها از مدرك اصطياد شده و در مدرك موجود باشند نمايهسازى به زبان طبيعى مشهور است.
- P} شوراى علمى اصطلاحنامه فرهنگى فارسى اصفا ص15 ناشر سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى نشر {P .1374
ب: زبان مقيد
نمايهسازى به زبان مقيد شيوهاى كه در آن نمايهساز بعد از درك مدرك و موضوع بايد واژههايى و اصطلاحاتى را كه از قبل تهيه و اعتبار و وضع شده براى موضوع مدرك انتخاب كند؛ بنابراين، نمايه ساز فقط قدرت انتخاب دارد و نه بيشتر و ديگران آزادى عمل در گزينش واژه را ندارد بلكه بايد از فهرستى كه در اختيار او است واژه مناسب را انتخاب كند و آن چه را در سياهه واژگان موجود نيافت به گروه تصويب واژگان پيشنهاد نمايد "مهمترين موارد اين دسته از زبان نمايهسازى مىشود از سر عنوانهاى موضوعى و اصطلاحنامهها نام برد" بنا بر بايد قبل از نمايهسازى ليستى از واژهها تهيه شود تا بتوان به وسيله آن امر اطلاعرسانى را محقق كرد.
البته ريشه زبانهاى مقيّد "مهار شده" هم، همان زبان طبيعى است همان گونه كه اساس اصطلاحات همان زبان طبيعى است. منظور از كنترل و مهار واژهها به دو صورت امكانپذير است: الف) كنترل- P} على آقابخشى، نمايه سازى و چكيده نويسى همارا ص9 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر{P .1372 رابطه بين واژهها( در بحث اصطلاحنامه مىآيد) ب) كنترل و مهار الفاظ واژهها كه بارزترين نمود آن در نظام ردهبندى وجود دارد و مفاهيم به اعداد نمايه شدهاند.
البته اين دو شيوه در زبان نمايهسازى هر يك تنگناها و مزايايى دارند كه اختصاراً بعضى از آنها مورد توجه قرار خواهد گرفت.
مزاياى زبان طبيعى
از مزاياى زبان طبيعى مىتوان به الف: گونهگونى واژهها، به دليل اين كه نمايه ساز آزاد است از هر واژهاى براى نمايه خود كمك بگيرد، و به همين علت ذخيره اصطلاحات به اندازه كرت مدارك تكثير پيدا كرده است و ديگر نمايهساز با كمبود اصطلاح مواجه نمىشود ب: همخوان بودن زبان نمايه با زبان مدرك، يكى ديگر از مزاياى اين زبان است و دقيقاً زبان نمايه با زبان مدرك يكى است و ديگر اصطلاحى به دليل نبود اصطلاح جاىگزين اصطلاح نزديكش نمىشود و ميان زبان مدرك و نمايهساز هم سويى وجود دارد.
تنگناهاى زبان طبيعى
يكى از تنگناهاى اين زبان از هم گسيختگى اصطلاحات و نمايهها و دقيقاً نقطه مقابل نظام يافتگى زبان مهار شده است. اين از هم پاشيدگى موجب مىشود تا مدخل ورودى به اطلاعات فقط از همان راه نمايه شده باشد؛ به عبارت ديگر، ما با شمارى از نمايههاى تك مدخلى براى ورد به اطلاعات مواجه هستيم.
و از ديگر تنگناها مىتوان به تكثر زبان اشاره كرد، چرا كه در زبان طبيعى، زبان نمايهسازى استانداردى ندارد و وحدتى نمىتوان بين نمايهساز و جستوجوگر پيدا كرد؛ بنابراين، ما با عدم وحدت زبان نمايهساز و زبانى كه با منطق ماشين هم خوان باشد مواجه هستيم كه اين امر سرعت و دقّت در امر اطلاعرسانى را كاهش مىدهد.
مزاياى زبان مهار شده
از مزاياى زبان كنتر شده مىتوان الف: نظام يافتگى و ايجاد وحدت و يكپارچگى ميان اصطلحات را نام برد كه اين امر در بازيابى اطلاعات بسيار كارساز است چرا كه در اين زبان يكپارچگى ايجاد نمىشود، مگر به ايجاد روابط ميان اصطلاحات (كه نمود بارز آن در اصطلاحنامه است). بنابراين، بازيابى اطلاعات مىتواند از مدخلهاى گوناگونى صورت پذيرد و در واقع ما با نمايهاى روبرو هستيم كه داراى اجزا و مدخلهاى گوناگونى است و در عين حال از يك وحدت و انسجام برخوردار است.
ب: وحدتى كه ميان زبان نمايه ساز و جستوجوگر پديد مىآيد سرعت را در امر بازيابى اطلاعات به شكل قابل توجهى افزايش مىدهد. و گزينش اصطلاحات نظاممند مىشود و ديگر همانند زبان آزاد مبنايش سليقه نيست بلكه منطوح است. و سليقه در زبان آزاد مبناى همه اصطلاحات و در اين زبان روابط بين اصطلاحات منطقى است كه با اصول برنامهاى نرمافزارى كه از يك نظام منطقى تبعيت مىكند سازگارى مناسبى دارد.
نظامهاى نمايهسازى
از جمله بحثهاى بسيار مهم در نمايهسازى، مبحث نظامهاى نمايهسازى است كه اين بحث در بازيابى اطلاعات تأثير به سزايى دارد و در نمايه سازى تقسيمهايى پديد مىآورد.
در نمايه سازى دو نظام وجود دارد:
الف: نظام پيش همارا
در پيش همارا، نمايهساز هنگام نمايه كردن، اصطلاحات را باهم تركيب مىكند و در واقع مفاهيم به صورت بسيط نيستند و به شكل مركب هستند.
ب: نظام پس همارا
در پس همارا نمايهساز هنگام نمايه كردن هيچ گونه دخالتى در تركيب واژهها نمىكند و اين كار در زمان بازيابى اطلاعات انجام مىشود.
- P} على آقابخشى، نمايهسازى همارا ص10 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر{P .1372 از مصاديق معروف گروه اول مىتوان به سر عنوانهاى موضوعى و از مصاديق گروه دوم مىتوان اصطلاحنامهها را نام برد. هر يك از اين دو گروه مزايا و نارسايىهايى دارند.
مزايا و تنگناهاى نظام پيش همارا
از مزاياى اين نظام مىتوان به دقت در امر بازيابى كه يكى از مزاياى اين نظام است نام برد، چون نمايهساز مفاهيم را به شكل تركيبى اخذ كرده است درست مثل مدرك؛ بنابراين، ديگر چيزى به عنوان ريزش كاذب وجود ندارد و يا اگر داشته باشد بسيار ناچيز است. در واقع نمايهساز اصطلاحات مركب را به عنوان مفهومى واحد مىنگرد و اين سر عنوانها را به جاى يك كل قرار مىدهد. البته نوع تركيب اصطلاحات در اين سيستم خاص مىتواند به صورت تركيبهاى معكوس ارائه شود.
از نارسايىهاى نظام پيش همارا مىتوان انعطاف ناپذيرى آن دانست؛ چرا كه اصطلاحات مركب هستند و هر قيد اضافى اين عدم انعطاف را افزايش مىدهد، و پويايى از اصطلاح سلب مىشود و نمايهساز ناگزير است براى هر حالتى و فرعى اصطلاحى را اخذ كند. با وجود اين، اصطلاحات و تركيبات محدود هستند و چه بسا حالت و اصطلاحى را اخذ نكند و هر چه تركيبات در اين اصطلاحات بيشتر باشد اين امر نمود بيشترى پيدا مىكند. منظور از پويايى اين است كه در زمان بازيابى مىتوان از شيوهها و تركيبات متفاوت استفاده كرد. پس در نظام پيش همارا تمام تركيبات اخذ مىشود كه اين امر كثرت محدودى از تركيبات را، در صورت دقت و توجه به نكات ياد شده، پيش روى جستوجوگر قرار مىدهد. و اين، محدود است به تركيبات موجود.
مزايا و تنگناهاى نظام پس همارا
يكى از ويژگىهاى اين نظام، انعطاف پذيرى و پويايى اصطلاحات در بازيابى است كه مىتوان از هر تركيبى براى بازيابى بهرهمند شد و قابليت همارايى را تا حدى بالايى داراست و اين، در سايه بسيط بودن مفاهيم است كه قابليت تركيب با هر مفهوم ديگرى را براى خود حفظ كرده است؛ البته اين امر نارسايىهايى را هم براى اين نظام پديد مىآورد و آن كثرت در مدرك در زير واژه است كه موجب ريزش ناخواسته اطلاعات مىشود. به اين دليل كه در تجريه اصطلاحات و يا همان پس همارا اصطلاح به صورت تجريه هست و سند تركيب هم به هر يك از اصطلاح تجزيه شده عرضه مىشود؛ براى مثال، اگر فلسفه تاريخ پس همارا و تجزيه گردد، سند فلسفه تاريخ به هر يك از دو اصطلاح تجزيه شده داده مىشود و در جاى ديگر اگر تاريخ فلسفه هم تجزيه شود، سند تاريخ فلسفه هم به هر دو اصطلاح تجزيه شده "فلسفه" و "تاريخ" ارائه مىگردد كه اين امر در زمان بازيابى يكى از دو اصطلاح فلسفه تاريخ يا تاريخ فلسفه ديگرى هم بازيابى مىشود كه به طور ناخواسته است و در اصطلاح به آن ريزش كاذب مىگويند؛ البته براى كاهش اين معضل راههايى چاره انديشى شده، مانند روابط نحوى ميان اصطلاحات تجزيه شده و يا رابطه هنتشها. بنابراين، هر تركيبى در مرحله نمايهسازى دليل پيش همارايى شدن اصطلاح است. با اين توضيح، مىتوان گفت كه پيش همارايى اصطلاح و پس همارايى يك امر نسبى است به اين صورت كه اصطلاحى نسبت به تركيبى پيش همارا و نسبت به تركيبى ديگر پس همارا مىباشد و مىتوان گفت كه در نظام پيش همارا ما با فراوانى اصطلاحات مواجه هستيم و با تركيبات محدود، ولى در نظام پس همارا ما با كمبود اصطلاح مواجه هستيم با فراوانى تركيبات.
فصل دوم:
اصطلاحنامه
شايد اين تصور پيش آيد كه چرا از ميان نمايهها، نمايه اصطلاحنامه را به عنوان يك مبحث برگزيده شده كه بهترين علت مىتواند ويژگىهايى باشد كه اصطلاحنامه از آن برخوردار است و با عث شده كه اصطلاحنامه نسبت به ديگر نمايهها ممتاز شود هم از لحاظ دقت و هم از لحاظ سرعت، كه در اين مقال بعضى از اين ويژگىها بررسى مىشود.
تعريف اصطلاحنامه
از اصطلاحنامه تعريفهاى گوناگونى شده كه بعضى از آنها در زير مىآيد:
"اصطلاحنامه زبان نمايهاى ساخت دار و كنترل شدهاى كه در نظام نمايهسازى بعد همارا از آن استفاده مىشود" و يا در تعريف ديگر "اصطلاحنامه از نظر وظيفه و كاكرد، وسيلهاى است براى- P} على آقابخشى، نمايهسازى همارا ص27 ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر{P .1372 سامان دادن به واژهها و برگرداندن زبان طبيعى مدرك يا نمايهسازان و يا استفاده كنندگان به زبان كنترل شده سيستم، يعنى زبان اطلاعاتى است"
- P} همان ص{P .27 و يا در جايى ديگر گفته شده "اصطلاحنامه، واژگان زبان نمايهاى كنترل شدهاى است كه طبق اصول طورى سازمان يافته كه روابط پيشين بين مفاهيم (نظير اعم و اخص) را روشن مىسازد".
- P} درك آوستين، راهنماى تهيه و گسترش اصطلاحنامه يكزبانه ص9 ناشر مركز اسناد و مدارك علمى ايران.{P شايد بتوان گفت كه تعريف اول و سوم مكمّل يك ديگر هستند چرا ه تعريف اول ناظر به دو خصوصيت و ويژگى اصطلاحنامه است: الف) سازمند و مقيّد بودن زبان اصطلاحنامه كه سر عنوانهاى موضوعى هم با اصطلاحنامهها در اين ويژگى مشترك هستند.
ب) بعد همارايى يا همان پس همارايى اصطلاحنامه است كه در امر بازيابى دخالت دارد و سرعنوانها از ان ويژگى برخوردار نيستند بلكه از جمله نمايههاى پيش همارا محسوب مىشوند. امّا تعريف سوم، ويژگى سوم اصطلاحنامه را بيان مىكند.
ج)اصطلاحنامه به روابط پيشينى مفاهيم توجه دارد، و يا به عبارت ديگر به روابط منطقى بين مفاهيم مىپردازد و سرعنوانها از اين ويژگى برخوردار نيستند؛ امّا تعريف دوم ناظر به غايت اصطلاحنامه است كه اين غايت مشترك با سرعنوانها نيز هست؛ در اين جا به طور جداگانه هر يك از اين خصوصيات و ويژگىها مورد بررسى قرار مىگيرد.
الف: مقيد بودن زبان اصطلاحنامه
چنان كه در مبحث اول گذشت، مسئله زبان در نمايهساى يكى از محورهاى اصلى به شمار مىآيد كه باعث به وجود آمدن روشهاى گوناگونى در نمايه شده است.
اصطلاحنامهها از جمله نمايههاى مهار شده شمرده مىشود در دو زمينه:
1- مهار الفاظ اصطلاحات:
گاهى اصطلاحات به شكل حروف و كلمات و گاهى به صورت اعداد و ارقام رائه مىشوند و يا هر اختصار و قرار داد ديگرى به دليل اين كه تعيين الفاظ و زبان در اصطلاحنامه يك امر قرار دادى و جعلى است كه به سياستگذارى مركز بستگى دارد كه چه شيوهاى را پسنديده است.
2- مهار روابط اصطلاحات
بحث درباره روابط ميان اصطلاحات به عنوان ويژگى دوم به طور جداگانه خواهد آمد؛ اما سامان دادن به اصطلاحات در اصطلاحنامه به اين معنا است كه مدخلهاى ورود به اطلاعات شناسايى شده و راههاى رسيدن به يك مفهوم از راه مفهوم عام يا مترادف يا وابسته يا خاص، هر چند رابطه اين مفاهيم يك رابطه منطقى به حساب مىآيد و قرار دادن اين روش براى رسيدن به اطلاعات مورد نظر از مسائل مهار شده اصطلاحنامه محسوب مىشود.
بنابراين، سامان دادن در اصطلاحنامهها يك اصل بلكه جزء ماهيت آنها است.
ب: روابط پيشنى و اصطلاحنامهها
شايد بتوان گفت كه بارزترين ويژگى اصطلاحنامه همين توجه به روابط پيشنى مفاهيم است كه هيچ يك از نمايهها اين خصوصيت را ندارند. اين كه اصطلاحنامه به روابط پيشنى مفاهيم توجه كرده، ثمرات و منافعى دارد كه شرح آنها خواهد آمد؛ اميا پيش از آغاز بحث اصلى لازم به ذكر است كه بحث پيشن و پسين در نمايهسازى در دو جا مطرح گرديده كه عبارتاند از:
1- در بحث بازيابى اطلاعات و تركيب اصطلاحات كه اصطلاحنامهها را از جمله نمايههاى پس همارا هستند به اين معنا ه تركيب اصطلاحات در زمان بازيابى اطلاعات صورت مىگيرد نه قبل از ن ولى در سرعنوان موضوعى عكس اصطلاحنامهها تركيب اصطلاحات پيش از زمان بازيابى صورت گرفته است و به همين علت پيش همارا ناميده شدهاند.
2- درباره روابط مفاهيم با يك دگير در اصطلاحنامهها به دليل توجه به روابط مفاهيم با يك ديگر اين سوال پيش مىآيد كه رابطه مورد توجه اصطلاحنامهها به رابطهاى است، رابطه منطقى يا رابه نحوى و مدركى.
1- روابط منطقى (روابط پيشنى)
براى درك صحيح روابط پيشين بين مفاهيم بايد به روابط به طور جداگانه توجه شود، ولى پيش از هر چيز ذكر اين مطلب ضرورى است كه روابط ميان مفاهيم بايد در چارچوب منطق اطلاعرسانى و اصطلاحنامه باشد؛ به اين معنا كه بايد روابط مفاهيم با اهداف اصطلاحنامه سازگار و براى نيل به اهداف اصطلاحنامه جنبه كاربردى داشته باشد؛ بنابراين، اصطلاحنامه و اصول و اهداف آن بر نفس اين روابط مقدم است. و اين روابط صرفاً وسيلهاى براى رسيدن به اطلاعرسانى دقيق، مورد توجه قرار مىگيرند و خود به خود موضوعيتى ندارند و اگر روشى بهتر و دقيقتر براى اطلاعرسانى وجود داشته باشد قطعاً آن روش را اتخاذ مىكنيم. به هر روى، رابطه پيشنى، رابطهاى است حقيقى و منطقى بين مفاهيم كه هميشه صادق هستند و قراردادى نيستند.
- P} محمدهادى يعقوبنژاد، در آمدى بر مبانى اصطلاحنامه ص64 ناشر مركز مطالعات چاپ اول {P .1375
:11- رابطه هم ارز
رابطه هم ارز عبارت است از: "وقتى كه دو يا چند اصطلاح، از لحاظ هدفهاى نمايهسازى به يك مفهوم اشاره دارند" وقتى به تعريف برگرديم و به دقت دربارهاش فكر كنيم در خواهيم يافت كه بيش- P} درك آوستين، راهنماى تهيه و گسترش اصطلاحنامه يكزبانه ص ظة ناشر مركز اسناد و مدارك علمى ايران.{P از مترادفات را شامل مىگردد، بلكه هر آن چه از نظر نمايهسازى به يك مفهوم اشاره دارد بين آنها رابطه هم ارز بر قرار است. از اهداف نمايهسازى دست يافتن آسان به اطلاعات است. و در اين ميان اگر دو مفهوم رابطهاى دارند كه به يك مفهوم اطلاعاتى واحدى
اشاره دارند بين اين دو مفهوم رابطه هم ارز براقرار شده است، حال مىتواند اين ارتباط ترادفى كه از اشكال اربعه منطق هست، باشد و مىتواند ترادف منطقى نباشد؛ ولى نگاهى به يك مفهوم اطلاعاتى- P} درك آوستين، راهنماى تهيه و گسترش اصطلاحنامه يكزبانه ص41 ناشر مركز اسناد و مدارك علمى ايران.{P داشته باشند، مثل قبض و اقباض،ترى و خشكى كه رابطه منطقى بين هر يك با ديگرى تباين است؛ حالى كه نگاهشان به يك منبع اطلاعاتى است و اين امر به دليل وابستگى اين مفاهيم با يكديگر است، به صورتى كه اطلاعات هر مفهوم مىتواند اطلاعات براى ديگرى هم باشد؛ به طورى كه درك هر يك بدون ديگرى امكانپذير نيست، و هر يك را مىتوان به ديگرى اسناد داد؛ البته استفاده از شبه مترادفها مباحثى دارد كه در اين مجال نمىگنجد.
:12- رابطه سلسله مراتبى
شايد بتوان گفت كه يكى از روشنترين و برجستهترين روابط در اصطلاحنامهها همين روابط سلسله مراتبى است كه برهمان روابط منطقى تكليه زده است. در واقع روابط سلسله مراتبى نگاهش به روابط طولى مفاهيم است و اين رابطه عكس رابطه هم ارز هست كه به رابطه تطبيقى مفاهيم توجه دارد؛ بنابراين، به دليل طولى بودن اين رابطه منطق حكم مىكند كه اين ارتباط به صورت عام و خاص باشد كه در اصطلاحنامه به سه صورت خودنمايى مىكند:
الف: رابطه جنس و نوع ب: رابطه كل و جزء ج: رابطه موردى
:13- رابطه همبسته
وقتى به روابط ميان مفاهيم در اصطلاحنامه توجه شود به نظر مىرسد تمام راههاى رسيدن به اطلاعات براى يك اصطلاحنامه نويس اهميت دارد، چه به كمك مفاهيم مترادف يا هم ارز و يا مفاهيمى كه در طول مفهوم مطلوب قرار دارد؛ به عبارت ديگر، رابطه سلسله مراتبى. در روابط منطقى رابطهاى وجود دارد كه از آن به تباين ياد مىشود حال آيا اين رابطه هم مىتواند ما را در اصطلاحنامه ننگارى كمك كند يا خير؟
پيش از اين كه درباره جواب اين سوال دقت شود بايد ابتدا مفهوم تباين روشن گردد. تباين رابطهاى بين دو مفهوم است كه هيچ يك بر افراد ديگرى صادق نيست. اصطلاحنامه از اين ارتباط هم براى رسيدن به اطلاعات استفاده مىكند به اين صورت كه گاه ميان دو اصطلاح متباين رابطهاى به صورت تداعى معنايى وجود دارد و وجود هر يك، ديگرى را به ذهن مىآورد؛ البته اين وابستگى نبايد به گونهاى باشد كه شبه مترادف برآن اطلاق شود.
اصطلاحنامه نيز از روابط هم ارز، سلسله مراتبى و همبسته براى رسيدن به اطلاعات بهره گرفته و يا به تعبير ديگر، از مفاهيمى كه در طول (سلسله مراتبى)و در عرض (وابستگى) و مترادفها كمال استفاده را كرده است.
2- رابطه نحوى (رابطه پسينى)
رابطه ديگرى كه در نمايهها بين مفاهيم مىتوان تصور كرد رابطهاى است كه مدرك و متن بين دو مفهوم ايجاد مىكنند و اين رابطه رابطهاى جعلى به جعل مدرك هست و به همين علت به تعداد- P} محمدهادى يعقوبنژاد، در آمدى بر مبانى اصطلاحنامه علوم اسلامى ص65 ناشر مركز مطالعات دفتر تبليغات اسلامى چاپ{P .1375 مدارك اين روابط هم مىتواند متعدد شود؛ پس اين روابط نمىتواند مستحكم باشند و فقط به همان مدركى كه اين مفاهيم و موضوعات از آنها اخذ شدهاند مىتوانند هدايت كنند. و آن چه اهميت دارد مدرك است. عكس روابط پيشنى. سرعنوانها از مصاديق بارز اين رابطه هستند.
از فوايد و نقيصهاى اين دو نوع رابطه مىتوان:
الف: در روابط نحوى اثرى از استحكام يافت نمىشود و تنها استحكام آنها مدرك است؛ به همين علت هم باگونه هايى از روابط رو به رو است كه اين گونهگونى به سبب تنوعى است كه در ديدگاههاى صاحب آثار مدارك وجود دارد. و اين مشكلى اساسى در امر اطلاعرسانى است؛ چرا كه روابط به اندازه ديدگاه افراد جزئى و مختلف مىشوند و بالطبع با تكثر زبان در حيطه روابط مواجه خواهند شد.
ب: روابط نحوى مىتواند روابطى مناسب براى فهرستها به حساب آيد؛ چرا كه خوصيت جزئى نگرى در اين گونه روابط و وابستگى آنها به متون مىتواند هدايتگر خوبى براى دسترسى به متون باشد.
ج: روابط نحوى هيچ گونه نگاهى به اصل موضوعات ندارد و به همين علت از روابطى كه اين موضوعات در جاى خودشان مىتوانند داشته باشند، غافل است؛ پس روابط سلسله مراتبى در اين گونه روابط اخذ نشده است؛ چون فقط بر اساس سيستم الفبايى مىتوانند بازيابى شوند.
ردهبندى، اصطلاحنامه
بعد از بررسى روابط سلسله مراتبى در اصطلاحنامه شايد مهمترين مطلبى كه بايد مورد بررسى قرار گيرد، تعامل اصطلاحنامه و ردهبندى است. اصطلاحنامهها در پى اهداف اطلاعرسانى از ردهبندى به خوبى بهره بردهاند، و ردهبندى يك شيوه براى اطلاعرسانى است و خود به خود موضوعيتى ندارد و اساساً يك اصطلاحنامهنويس به دنبال ردهبندى علم نيست بلكه ردهبندى مدخلها نظر او را به خود جلب كرده است.
و محدوده استفاده از ردهبندى در اصطلاحنامه از دو نظر مورد بررسى قرار مىگيرد:
نخست اين كه استفاده از ردهبندى به مدخلها و اصطلاحات بستگى دارد و نبايد اصول اوليه اصطلاحنامه تحت الشعاع ردهبندى قرار گيرد.
دوم اين كه نگاه اصطلاحنامهنويس به ردهبندى يك نگاه استقلالى نيست بلكه صرفاً يك نگاه تبعى برا رسيدن به اهداف اصطلاحنامه است. و بيش از اين نمىتوان ان دو مطلب را دنبال كرد، چرا كه هر يك از اين دو مطالب فراوانى با خود دارد كه بايد به طور جداگانه و در مجالى كافى ارزيابى شود.
اصطلاحنامه و تركيب
يكى از مباحث نشبتاً پيچيده در اصطلاحنامه اصطلاحات مركب است.
اساساً اصطلاحات نمايهاى در اصطلاحنامه "به شكل اسم يا عبارت اسمى بيان مىشود. اصطلاح نمايهاى ممكن است بيش از يك كلمه باشد كه در اين صورت آن را اصطلاح مركب مىخوانند" امّا- P} درك آوستين، راهنماى تهيه و گسترش اصطلاحنامه يكزبانه، ص8 ناشر مركز اسناد و مدارك علمى ايران.{P اصطلاح مركب در اصطلاحنامه چيست؟ "نوعى اصطلاح نمايهاى است كه مىتوان آن را از لحاظ واژهشناسى به اجزاى جداگانه تقسيم كرد و هر يك از آن اجزا را مانند يك اسم مستقلاً به عنوان اصطلاح نمايهاى به كار برد" و البته اين تركيب يا به صورت وصفى و يا به صورت اضافى مىآيد.- P} همان ص{P .7 قاعده كلى، عدم تركيب اصطلاحات در اصطلاحنامه است مگر در مواردى كه احتمال انحراف در درك مطلب پيش بيايد.
- P} همان ص{P .27 بنابراين اصطلاحات يا به صورت مفاهيم بسيط ارائه مىشوند و يا مركب و اصطلاحات مركب شرايطى دارند كه ذكر شد. حتى الامكان نبايد مفاهيم را به صورت تركيبى ارائه كرد و اين كه در اصطلاحنامه اصل، اخذ مفاهيم به صورت بسيط است و مركب يك استثنا است به دو دليل:
الف: ماهيت اصطلاحنامه چنان كه در گذشته گفته شد از نظامهاى پس همارا است و تركيب در اصطلاحات با پيش همآرايى سازگار است و با اصطلاحنامه ناسازگار. هر چه مميزها به كانون افزوده شوند از پويايى اصطلاح در زمان بازيابى فرو خواهند كاست چرا كه قدرت تركيب در زمان بازيابى محدودتر مىشود؛ به همين علت، گوناگونى تركيبها نيز افزايش مىيابد؛ با وجود اين، هم چنان اصطلاحنامه محدود به تركيبهاى موجود است؛ ولى بسيط بودن اصطلاح در زمان بازيابى توان تركيب را براى خود حفظ كرده و اصطلاح مىتواند تركيبهاى متفاوتى را پذيرا گردد؛ بنابراين يك بازيابى راحت و دقيقى مىماند كه البته احتمال ريزش كاذب اطلاعات به دنبال پس همارايى اطلاعات نيز وجود دارد كه در اين خصوص راهكارهايى ارائه شده كه در اين مجال نمىتوان به آن اشاره كرد و فرصتى ديگر مىطلبد، فقط بايد به همين مطلب بسنده كرد كه پس همارايى از اركان و ماهيات اصطلاحنامه است و نبايد از آن به دلايل مختلف به راحتى گذشت و اين يكى از ويژگىهاى برجسته اصطلاحنامه با ديگر نمايهها است؛ هر چند اصطلاحنامه گاهى تركيب را پذيرفته كه از استتثناها محسوب مىشود. بنابراين، هر چه اصطلاحات بسيط در اصطلاحنامه افزايش يابد گونهگونى اصطلاحات كمتر مىگردد و اسناد بيشتر، و بالعكس هر چه اصطلاحات مركب بيشتر شود، گوناگونى در اصطلاحنامه بيشتر ولى اسناد كمتر.
ب: با تركيب اصطلاحات به صورت پيش همارا جوينده اطلاعات در علم به يك انتخاب ناخواسته وادار و ناگزير مىشود؛ به اين صورت كه مراجعه كننده در علم با تركيبهاى ناخواسته مواجه و راههاى رسيدن به مطالب براى او محدود مىشود كه اين امر با اهداف اطلاعرسانى و دست يافتن آسان به اطلاعات هم سويى ندارد و چه بسا جوينده متوجه اين تركيبها و منظورشان نشود و به دل سردى وى از اين كار بينجامد.
منابع و مآخذ
1- عباس حرّى، مرورى بر اطلاعات و اطلاعرسانى، ناشر كتابخانه س اول.1372
2- على آقابخشى، نمايهسازى همارا، ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر.1372
3- درك آوستين، راهنماى تهيه و گسترش اصطلاحنامه يكزبانه، ناشر مركز اسناد و مدارك علمى ايران، ويرايش دوم.
4- جنيفر راولى، نمايهسازى و چكيدهنويسى ناشر سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى نشر1374 چاپ اول.
5- شوراى علمى اصطلاحنامه، اصطلاحنامه فرهنگى فارسى اصفا، ناشر سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى نشر.1374
6- محمدباقر مقدم، در آمدى بر ردهبندى علوم، ناشر كتابخانه آيت الله مرعشى"ره" نشر1373 چاپ اول.
7- پاولين آترتون، مبانى نظامها و خدمات اطلاعات، ناشر مركز اطلاعات و مدارك علمى ايران نشر.1373
8- محمدهادى يعقوبنژاد، در آمدى بر مبانى اصطلاحنامه علوم اسلامى، ناشر دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه، چاپ اول.1375